بانوی زیباP14

eLiNa☕ · 08:28 1399/11/02

پسند بدین و نظر

 

 

Lady I'm your knight in shining armor and I love you
بانو،من شوالیه تو هستم در زرهی درخشان و دوستت دارم
.
You have made me what I am and I am yours
از توست آنچه که هستم و من از آن توام
.
My love there's so many ways I want to say I love you
عشق من،میخواهم به هزاران روش بگویم دوستت دارم
.
Let me hold you in my arms forever more
بگذار تو را تا ابد درمیان بازوان بگیرم
.
You have gone and made me such a fool
تو رفته ای و مرا به احمقی تبدیل کرده ای
.
I'm so lost in your love
من در عشق تو گم گشته ام
.
And oh we belong together
و آه،ما متعلق به یکدیگریم
.
Won't you believe in my song?
آواز مرا باور نخواهی کرد؟
.
Lady for so many years I thought I'd never find you
بانو،برای سالیان سال فکر میکردم هرگز تو را نخواهم یافت
.
You have come into my life and made me whole
به زندگی من پاگذاشته ای و مرا کامل کرده ای
.
Forever let me wake to see you each and every morning
بگذار تا ابد برای تماشای تو از خواب برخیزم
.
Let me hear you whisper softly in my ea
بگذار نجوای ملایمت را در گوشم بشنوم
.
In my eyes I see no one else but you
درچشمانم کسی جز تو نمی بینم
.
There's no other love like our love
هیچ عشقی همانند عشق ما نیست
.
And yes oh yes I'll always want you near me
و آری،میخواهم همیشه در کنارم باشی
.
I've waited for you for so long
من مدتی مدید در انتظارت بودم
.
Lady your love's the only love I need
بانو،عشق تو تنها عشقی است که محتاج آنم
.
And beside me is where I want you to be
و میخواهم همیشه درکنارم باشی
.
Cause my love there's somethin' I want you to know
چراکه میخواهم عشقم را بشناسی
.
You're the love of my life you're my lady!
تو عشق زندگیم هستی،تو بانوی منی

از زبون آدرین

وای اگه اون دفعه بهش میگفتم دیگه کار به اینجا نمیرسید 

دکی(😂): خب حال این مریض بهتر شد میبریمش بخش یکی هم که دوست داره بیاد پیشش

کری:آدرین تو برو من دل ندارم خواهرم رو اینجوری ببینم😭

من:مریلا تو چی 

مریلا:نه منم دلم نمیاد تو برو

برایس:پس من میرم😁🤪

من:-___- من برم بای بای👋

رفتم تو یه اتاق که فقط پنجره داشت و در با یکی یخچال( وجی:میخواستی هتل لوکس باشه/ ببند پارازیت🔪😐) مری دیگه از اون دستگاه ها روی سرش نبود فقط اون یکی اکسیژن رسان که شبیه ماسک هست روی دهنش بود که بتونه نفس بکشه با یه سرُم 

یواش رفتم کنار تخت روی صندلی نشستم و اون دستی که سرُم نداشت رو گرفتم تو دستم یواش یه بوسه کوچیک زدم روش( وجی:کرونا نگیری یه وقت/ نه عزیزم اونجا کرونا نداره/ وجی:آها خوش به حالش😭/-__-) آروم آروم چشماش رو باز کرد ولی این دفعه به جای اینکه آبی باشه رگ های قرمز بود داخل چشماش 

من:مری جونم حالت خوبه؟🥺

مری اون ماسک اکسیژن رسان رو در آورد و با صدای آرومی گفت:آره خوبم 

من:خدا رو شکر چیشد که حالت بد شد

مری:آدرین یه چیز میگم جواب راست رو بهم بگو

من:باشه بگو جوابت رو بدم

مری:من تیر خوردم

من:آره 

مری:من زنده موندم ۲۰٪ ؟

من:آره😔

مری:چرا بهم نگفتی

من:آخه نباید بهت شوک وارد بشه 

مری:آها حالا کی بهم تیر زد معلوم نکردی؟

آخ نباید بهش بگم باز یه شوک دیگه بهش وارد میشه اففف ولی باید حقیقت رو بدونه

من:آره میدونم کیه 

مری:کیه؟

من:لوکا کافین با یکی همدسته اونم کاگامی تسورگی که قبلا دوست دخترم بود میخوان ازمون انتقام بگیرن

مری:تو قبلا دوست دختر داشتی  به خاطر من ولش کردی 

من:اممم آره 😅

مری:پس برو پیش همون ،دختره حق داره ازت انتقام بگیره 

من:مری اون مثل کَنه بود اصلا دوستش نداشتم به اجبار بابام پیشش بودم

مری:من الان نمیدونم کدوم حرفت راسته یا کدوم دروغ 

من:به خدا این راسته 

مری:من باور نمیکنم 

من: باور کن اصلا بیا ببین اثری ازش تو گوشیم هست یا نه

مری گوشی رو گرفت و دید نه اثری ازش نیست گفت:باشه حالا باور کردم 

منم یکم حس شیطونیم گل کرد رفتم رو تخت و روی مری خیمه زدم

مری:زشته اینجا بیمارستانه 

من:بیمارستان باشه من که میخوام بوس کنمت 

مری:-_____- تو کلا روی همه ی آدمای پرو رو کم کردی

من:یه بوس 

مری:نچ 

من:پس دو بوس 

مری:@___@ نه خیررررررررررررررر

من: نیم بوس

مری:فقط گونه

من:باشه

یواش گونه اش رو بوس کردم که در اتاق باز شد از ترس به سمت راست افتادم پایین تخت آخششششششش کسی منو ندید🙎‍♂️🤦‍♂️

دکتر رفت و منم از زیر تخت اومدم بیرون 

مری زد زیر خنده

من:الان کجاش خنده دار بود

مری:اون لحظه.....قیافه ات.....خنده دار بود.....

من:-_____-

مری:😂😂😂😂