بانوی زیباP18

eLiNa☕ · 15:49 1399/11/04

Lady I'm your knight in shining armor and I love you
بانو،من شوالیه تو هستم در زرهی درخشان و دوستت دارم
.
You have made me what I am and I am yours
از توست آنچه که هستم و من از آن توام
.
My love there's so many ways I want to say I love you
عشق من،میخواهم به هزاران روش بگویم دوستت دارم
.
Let me hold you in my arms forever more
بگذار تو را تا ابد درمیان بازوان بگیرم
.
You have gone and made me such a fool
تو رفته ای و مرا به احمقی تبدیل کرده ای
.
I'm so lost in your love
من در عشق تو گم گشته ام
.
And oh we belong together
و آه،ما متعلق به یکدیگریم
.
Won't you believe in my song?
آواز مرا باور نخواهی کرد؟
.
Lady for so many years I thought I'd never find you
بانو،برای سالیان سال فکر میکردم هرگز تو را نخواهم یافت
.
You have come into my life and made me whole
به زندگی من پاگذاشته ای و مرا کامل کرده ای
.
Forever let me wake to see you each and every morning
بگذار تا ابد برای تماشای تو از خواب برخیزم
.
Let me hear you whisper softly in my ea
بگذار نجوای ملایمت را در گوشم بشنوم
.
In my eyes I see no one else but you
درچشمانم کسی جز تو نمی بینم
.
There's no other love like our love
هیچ عشقی همانند عشق ما نیست
.
And yes oh yes I'll always want you near me
و آری،میخواهم همیشه در کنارم باشی
.
I've waited for you for so long
من مدتی مدید در انتظارت بودم
.
Lady your love's the only love I need
بانو،عشق تو تنها عشقی است که محتاج آنم
.
And beside me is where I want you to be
و میخواهم همیشه درکنارم باشی
.
Cause my love there's somethin' I want you to know
چراکه میخواهم عشقم را بشناسی
.
You're the love of my life you're my lady!
تو عشق زندگیم هستی،تو بانوی منی








از زبون مرینت جون 

صبح بیدار شدم و یواش از تو بغل ادرین در اومدم واییی چقدر گرم‌ بودا

من:آدرین آدرین بیدار شو

آدرین:ول کن حوصله بیدار شدن ندارم دوست دارم تا شب بگیرم بخوابم

من:اه پاشو دیگه 

اها فهمیدم اگه بوسش کنم اونم بلند میشه

یواش روی گونه اش بوس کردم که دیدم خیلی داغه خودم و کشیدم عقب و دستم رو گذاشتم روی پیشونیش‌ واییییی تب کرد 

من:آدرین تو تب داری بلند شو بریم دکتر

آدرین:ول کن حوصله ندارم

من:اففففقق قرص حوصله ندارم خوردی بلند شو ....حداقل بلند نمیشی لباست رو کم کن

آدرین:نمیتونم انگار یه کامیون روم‌نشسته 

من:😑اف پس کمک کن لباست رو کم کنم

آدرین:فقط همین رو دارم 

اَی خِدا از دست این تنبل خان 

 

من:پس میرم به برایس بگم ببریمت دکتر

آدرین:باشه 

از اتاق اومدم بیرون و رفتم دم در اتاق برایس و در زدم 

صدا:بله 

من:برایس هست؟

کریستینا:آره کاری داری

من:آدرین مریض شد ببریمش‌ دکتر

یهو در باز شد و یک متر پریدم عقب برایس بود 

برایس:آدرین مریض شد و الان بهم میگی؟

من:والا من همین تازه فهمیدم 

برایس:بدو بریم

من:بریم 

رفتیم تو اتاق و پیش آدرین 

برایس یواش آدرین و بلند کرد و برد تو ماشین و رفتیم دکتر

دکتر آدرین و ویزیت کرد و گفت:انفولانزا گرفته خوب میشه نگران نباشین 

من:آخه تب داشت اگه تب بیشتر از ۴۰ درجه باشه تشنج میکنه ترسیدم گفتم بیایم دکتر

دکتر:آفرین اشکالی نداره خوب کردین اومدین 

آدرین:حالا قرص ها چی میشن سرم یا سوزن میدین

دکتر:آره باید بری خونه بزنی چون ما الان داریم میریم ،کسی رو دارین تو خونه یا فامیل کخ بلد باشه سوزن بزنه

من:آره من بلدم 

دکتر داشت بهم میگفت قرص ها رو ساعت چمد بدم و سرم و سوزن رو کی بزنم و دیگه رفتیم خونه

آدرین:وای گوشنمه بریم صبحانه

من:نخیر تو میری تو اتاق تا به کسی انفولانزا ندی

آدرین:اففف باشه 

من برای آدرین صبحانخ بردم تو اتاق و نشستیم و خوردیم 

 

 

 

 

 

 

 

 

تمام

 

 

 

 

باید نظر بدی ها

 

 

 

 

 

 

تمام شد خب اگه این پارت کم بود چون پارت بعدی طولانیه و اینکه داشتم گول میزدم شما رو از فصل ۲ غمگین شروع میشه این فصل طنز و عاشقانه و کمی غمگین هست

بای بای