بانوی زیباP19

eLiNa☕ · 16:05 1399/11/11

برو ادامه مطلب

از زبون مرینت

بعد از صبحانه خوردن باهم دیگه روی تخت دراز کشیدیم

من:برو اونور تر کووید ۱۹

ادری:نه تو برو اونور تر کووید۱۹

من:من کووید ندارم تو داری

ادری:نه توام کووید داری برو اونور

من:نخیرر من ندارم تو داری

ادری:راستی یه اهنگ گرفتم در مورد کرونا هست مازندرانیه

من:جدا بزن ببینم

ادری:شما لب تر کن 

( اهنگ رو مزارم ترجمه اخر پست)

برای شنیدن اهنگ بکلیک

 

من:وای چقدر قشنگه 

ادری:اهوم

من:ادرین

ادری:بله 

من: میگم چرا انقدر سرمون بلا میاد

ادری:نمیدونم والا

من:به نظرم ما رو طلسم کردن بیا بریم پیش یک ادم ببینیم چیه

ادری:باشه

( در خانه یک ادم که از این کارا بلده)

مرده: سلام خوش اومدید

ادرین:سلام اقای فو ما اومدیم ببینیم برامون طلسم و جادو کردن یا نه

فو:بله کردن

من:چیی کی کرد چه جوری کرد 

فو:یکی که همیشه باهاتون رفت اومد داره و یک مرد هست و با جن شما رو طلسم کرد دوتا جن پیش ادرین و ۱ جن پیش مرینت

من:خب حالا چه جوری طلسم میشکنه

فو:این طلسم غیرقابل شکستنه فقط باید باخدا باشید و پیش هم باشید نزارید این جن ها روی شما اثر بزاره و هیچ ترسی نداشته باشید

من و ادرین:چشم ممنون...خدانگهدار

فو:خدانگهدار

 

( در خانه)

من:حالا چی میشه

ادرین:باید پیش هم باشیم نباید بترسی ،باشه؟

من:باشه

از زبون....

جن:اقا فکر کنم اونا فهمیدن

من:نگران نباش زندگی شون رو به خاک سیاه میشینونم ( قاطی کردم😐😅🤣) 

جن:چشم اقا 

 

 

خب خب این پارت تمومید .....یعنی کی میتونه اون طلسم رو کرده باشه....این پارت براساس واقعیت نوشته شده ....ولی از جن نترسید که اونا رو همینجوری اوردم تو پارت ولی تو واقعیت جن نبود یه ادم بود .....بای بای 👋👋👋