بانوی زیبا ادامه P3
برو ادامه جیگر🤗
از زبون مری
لباس ها رو جمع کردم و یکی خوشمل رو پوشیدم
کریستینا که آماده بود و روی کاناپه لم داده بود و تو اینستا که یه صدا زدم عین جت پاشد
من:کریستینا ،مریلا کجاست
_ اون که صبح رفته بود خونه اگرست اینا که
من:آها من چون صبح ساعت ۵ بیدار شدم رفتم شرکت برای دوبله کردن اون فیلم چرت و پرت که نصفش رو تو به جام دوبله کردی بعد الا ساعت ۵ بعدازظهر اومدم خونه پس از من چه انتظاری داری؟
_ باشه باشه حالا منو نخوررررر
من:از خداتم باشه
_ برای ادری جونت زنگ زدی
من:آره گفت الان میاد
بوق بوق بوق ( صدای بوق ماشین آدرین)
در عمارت اگرست از زبون ادرین.
من:مامان مامان ماااااااماااااان
پدر: اون هست بیرون کاری داری ؟
من: امممم نه فقط دخترا رو کجا بزارم
کریستینا:مگه جعبه کارتونیم که میگی کجا بزارم خب من میرم پیش مامانم و مرینت هم پیش تو
مری:عمراااااااا مک پیش این باشم
من:😐بیا بریم برات یه چیزی خریدم
مری:خر نیستم که بخوای خرم کنی
من:خر بودی و نمیدونستی
مرینت افتاد دنبال من که آخر با دستش زد تو کلم
من:اخ چرا میزنی
مری:تا تو باشی که به من نگی خر فهمیدی
من:نه نفهمیدم
مری:بفهم نفهم
من:😑
مری:اف تو چرا مثل آدم های معمولی( نقی معمولی:الان حرفت رو پس بگیر اگه ایندفعه بگی معمولی میکشمت الان شدی ارسطو که بهم گیر میدی/ وجی:آخجووون آقای نقی معمولی بهم امضا میدی/ بائو: الان منظومه شمسی رو میکشه نگاه کن)😐😑
مری:اف تو چرا مثل آدم های عادی نیستی
من: 😐خب بریم تو اتاقم که باهم ویدیوگمیز بازی کنیم( بازی ویدیویی )
مری:نه
من:خب پس تو توی پاریس بمون که شرکت دوبله سورن رو داشته باشی
مری:باشه باشه بریم بازی
پدر:آدرین
من:بله
پدر:آرژین و برایس کجان
من:پیش دوست دختراشون
پدر:😐
من:😁😅
فردااااا پرواز داریم به سوی مارسی
گوشی زنگ خورد نگاه کردم دیدم نینو هست
من:سلام
_ سلام رفیق خوبی
من:آره خوبم
_ مری جونت کو
من:اینجا کنارم نشسته و صداتم رو بلندگو هست راستی آلیا کو سلام منو برسون
مری:سلام منم برسون
من:نه سلام اینو نرسون بعدا خودش سلام میرسونه
نینو:-_____-
من:شب بخیر
مری:شب بخیر
_ شبتون آدرینتی😂
من و مری:-____-
در همان لحظه از زبون ...
عشقم میخواد با اون عوضی بره هه باید از روی جنازه ام رد بشه
سوال:
کی بود؟
جواب رو تو نظرات بگین🤗